هومن يميني شريف
هرگز نميردآن كه دلش زنده شد به عشق
ثبـــت است درجـــريدة عالــم دوام مــا
سحرگاه روز بيست و هشتم آذر ماه ۱۳۶۸، هجدهم دسامبر ۱۹۸۹، عباس يميني شريف، شاعر و نويسنده كودكان ايران، در تهران چشم از جهان فرو بست بادرگذشت او ادبيات كودكان يكي از برجسته ترين خادمين خود را از دست داد. او از نادر پيشگامان ادبيات تاريخ معاصر كودكان بود كه هنوز تا اندکی پيش از مرگ خود عاشقانه به غناي آن مي افزود؛ و نيز او از نادر كساني است كه با تاريخ حرفه خود عجين مي شوند و آن را مي سازند
عباس يميني شريف در اول خرداد ۱۲۹۸ در محله پامنار تهران ديده به جهان گشود. در پنج سالگي به همراه خانواده خود در باغي واقع دردربند، كه درآن هنگام دهكدة كوهستاني كوچك و آرامي بود ، اقامت نمود. ازهمان ايام مشاهدات او از طبيعت وزندگي در آن، پايه گذار مهرهميشگي او به حيوانات ،گياهان،درختان ومردم ساده روستا گرديد
از پنج سالگي به مدرسه و تابستانها به مكتب گذاشته شد و شاهد رفتار خشن و محيط نامانوس اين مراكز تربيت كودكان گرديد. او خشونتها و بي رحمي هايی را كه در مدرسه ومكتب ديده بود تا آخر عمر بازگو مي كرد و به چنان وضعي كه به نظر او پايه گذار روحيات و رفتار آینده آن كودكان می بود، تاسف مي خورد. درچنان محيطي تنها آهنگ كلمات وجملات، كه در قرائت متون ثقيل ويا در نوحه خوانيها ومداحيها و مراسم ديگر مذهبي وسنتي به كار گرفته مي شد، شور وشوقي دراو برمي انگيخت وتوجه اورا به خود جلـب مي كرد. اهميتی كه او به وزن و آهنگ در شعر كودكان مي داد از داشتن چنين توجهي در كودكي برخاسته بود. اولين اشعار خود را زماني كه در كلاس پنجم ابتدائي بود مي سرود و در كلاس مي خواند واغلب مورد تشويق معلم خود قرار مي گرفت
مشکلات خانوادگی دوران بسیار سختی را در سالهای کودکی به او تحمیل کرد و مدتی نیز از تحصیل محروم ماند. تجربه این سختی ها موجد انگیزه ای قدرتمند در پیگیری اهدافی ارزشمند در زندگی او شد. اشنائی او با فرخی یزدی، شاعر ازادیخواه، که مدتی در دربند دوران تبعید خودر ا می گذراند، اثر عمیقی در درک او از توان شعر و ادبیات در دگرگونی جامعه باقی گزارد و علاقه او به شعر را تشدید کرد
درسال ۱۳۱۷ به دانشسراي مقدماتي راه يافت و از مزاياي تحصيل و زندگي شبانه روزي رايگان براي ادامه تحصيل به قصد پيشه آموزگاري استفاده نمود. درآنجا به تعدادي كتابهاي خارجي براي كودكان دست يافت و براي اولين بار در مقابل خود كتابهايي با تصاوير زيبا و موضوعات جالب و ساده برای كودكان دید. از اين پس او به تهيه كتابهاي مشابهي براي كودكان ايران همت گمارد و اين كار را با ترجمة يك كتاب انگليسي و سرودن اشعار ويژه كودكان آغاز نمود
در سال ۱۳۲۱ براي اولين بار شعري از او براي كودكان در مجله اي به نام «نونهالان» و پس از ان اشعار دیگر او در نشريات ديگر به چاپ رسید. تشويق استادان او و انتشار اين اشعار آتش و اميد و شوق را در او بر انگيخت. از آن پس ادبيات كودكان براي يميني شريف صحنة تلاش وقفه ناپذير او گشت
در سال ۱۳۲۳ به پيشنهاد ابراهيم بني احمد و با کسب امتیاز انتشار توسط او، اولين شمارة مجلة بازي كودكان با سردبیری يميني شريف انتشار یافت. سادگی، تازگی، زنده بودن مضامین، تنوع و اهنگین بودن اشعار و نوشته های او تحول تاریخی و عظیمی را در شعر و ادبیات کودکان موجد گشت. صدرالدین الهی، از کسانی است که از تاثیر عمیق مجله بازی کودکان بر خود در پیشه کردن نویسندگی و روزنامه نگاری یاد کرده است
در سال ۱۳۲۴ اشعار او در كتابهاي ابتــدائي مدارس اراك و پس از آن در كتابهــاي درس كلاسهـــاي اول و دوم و ســوم سایر مناطق وارد شد
در سال۱۳۲۸ او به مديريت مجلات دانش آموز و سازمان جوانان شير و خورشيد سرخ منصوب شد
در سال ۱۳۳۲ يميني شريف با استفاده از بورس دولتي براي تحصيل دوره تخصصي در آموزش كودكان به امريكا اعزام شد و يكسال در دانشگاه كلمبيا به تكميل تخصص خود پرداخت و به اخذ درجة فوق ليسانس در رشته اموزش ابتدائی، از اين دانشگاه موفق گرديد. در مطالعات خود به لزوم دگرگوني سبك آموزش خواندن و نوشتن در ايران معتقد شد و مصرانه اين مهم را دنبال نمود. كتاب كلاس اول ابتدائي تأ ليف او و خانم شمس الملوک مصاحب که به كتاب «دارا و آذر» معروف است، سالها اولين كتاب آموزشي كودكان در سراسر ايران بود. همچنين او به نگارش كتاب سواد آموزي به بزرگسالان براي كلاسهاي پيكار با بيسوادي همت گمارد. سواد آموزي از زمينه هاي اصلي مورد علاقة كار او بود و او هيچگاه ازتلاش دراين راه دست نكشيد. مدت ۲۲ سال به مديريت مدرسه اشتغال داشت و از هر فرصتي براي شركت در كلاسها و آموزش در آنها بهره می جست. او آخرین كتاب سواد آموزي خود را يكسال پيش ازدرگذشت خویش، براي كودكان ايراني مقيم كشورهاي انگليسي زبان نگاشت
در سال ۱۳۳۴ به تأسيس دبستان روش نو همت گمارد و تا سال ۱۳۵۸ به كمك همسر خود ، توراندخت مقومي تهرانی، به مديريت اين مؤسسه، كه به يك مجموعة آموزشي از كودكستان تا پايان دوره .راهنمائي، گسترش يافته بود، ادامه داد. دراين مدت هزاران كودك ايراني از موسسه اي كه به مديريت او و همسرش اداره مي شد راهي دبيرستانها شدند. مدارس روش نو و سایر مدارس ملی (غیر دولتی)، قبل از انقلاب شامل طرح خریداری مدارس ملی شدند . اجرای این طرح پس از انقلاب ادامه یافت و مدیریت مدارس روش نو از سال ۱۳۵۸ دراختیار آموزش و پرورش قرارگرفت واکنون محل دیرستان دخترانه نورمی باشد
در سال ۱۳۳۵ به پيشنهاد عباس يميني شريف و جعفر بديعي، اولين شمارة مجلة كيهان بچه ها از طرف مؤسسة كيهان انتشار يافت. جعفر بديعي
صاحب امتياز و يميني شريف سر دبير اين نشريه، انتشار آن را تا سال ۱۳۵۸ ادامه دادند. کیهان بچه ها سهم موثری در ایجاد و رشد علاقه کودکان به ادبیات و شعر و پرورش تخیل و ابراز افکار و احساسات خوانندگان خود داشت. نویسندگانی چون هوشنگ مرادی کرمانی از تاثیر عمیق کیهان بچه ها در ایجاد علاقه به نویسندگی در ایشان یاد کرده اند. کیهان بچه ها همچنان از سوی موسسه کیهان منتشر می شود
در سال ۱۳۳۶ با یاری همسر خود، اولین باشگاه بچه ها را تاسیس نمود . این باشگاه در آذرماه، در تهران، خیابان ایرانشهر، در محل دبستان دخترانه روش نو شروع به کار کرد.در این باشگاه ، بعد از ساعات مدرسه، از ساعت۴و نیم تا ۸ شب برنامه های کمک درسی و سرگرمی، سرود و موسیقی و تاتر و ورزش ، ارائه می شد. تابستانها باشگاه بچه ها برنامه های روزانه، شامل کلاسهای شنا و زبان ودروس تقویتی، داشت. این باشگاه همکاری نزدیکی با "برنامه کودک" رادیو داشت که در انزمان تحت سرپرستی داود پیرنیا و توسط فرزند خردسال او بیژن پیرنیا "آقا بیژن" اجرا می شد. گویندگان و کودکان هنرمند رادیو در این باشگاه حضور میافتند و اوقات فراموش ناشدنی برای بچه ها می آفریدند. آلیس و بلا الوندی ، سیما بینا و گوینده شهیر قصه های کودکان، فضل اله صبحی، در برنامه های این باشگاه شرکت داشتند
در سال ١٣٤١ به دعوت توران میرهادی در تاسیس شورای کتاب کودک شرکت جست و تا پایان عمر حامی این نهاد ارزشمند برای ترویج ادبیات و کتابخوانی در میان کودکان بود. در زمان حیاتش جایزه ای برای نویسنده و شاعرسال تعیین نمود که به یاری شورای کتاب کودک اهدا میشد. شورای کتاب کودک اکنون جایزه ادبی عباس یمینی شریف را به منظور تشویق شاعرانی که آثارارزشمندی را در حوزه شعر برای کودکان و نوجوانان پدید آورده اند، اعطا می کند
در سال ۱۳۵۸ انتشارات روش نو را تاسیس نمود و به نگارش و انتشار کتابهای شعر و داستان برای کودکان و نوجوانان پرداخت. کتاب "نیم قرن در باغ شعر کودکان" گزیده آثار عباس یمینی شریف، اثری ارزشمندی در تاریخ ادبیات کودکان است که توسط انتشارات روش نو منتشر شد. احسان یار شاطر به مناسبت انتشار این کتاب مقاله ارزشمندی در مورد نقش عباس یمینی شریف در ادبیات کودک در فصلنامه "ایران نامه" نگاشت. بعد از درگذشت عباس یمینی شریف، همسرش توراندخت مقومی تهراني فعاليت انتشارات را ادامه داد و آثار منتشر نشده او را منتشر نمود
اشعار و داستانهاي عباس يميني شريف براي كودكان و نو جوانان از اوایل دهه ۱۳۲۰در مجلات و كتابهاي مختلف به چاپ رسيده و او را در زمره پر كارترين نويسندگان و شاعران كودكان جهان در آورده است. اولين كتاب مجموعه اشعار او به نام «آواز فرشتگان" در سال ۱۳۲۵ به چاپ رسيد. در كتاب «نيم قرن در باغ شعر كودكان» كه در سال ۱۳۶۶ چاپ شد او خود فهرستي شامل ۲۷ كتاب خود را ارائه داده است. با احتساب كتابهاي ديگري كه پس از ان تاليف نمود فهرست كتابهاي منتشر شده از او بيش از ۳۰ كتاب مي شود كه بسياري از آنها چند بار تجديد چاپ و برخي از آنها ناياب گرديده است. كتابهائي مانند«گربه هاي شيپورزن»، «دو كدخدا» ، «بازي با الفبا» ، «فري به آسمان ميرود» ، «آواي نوگلان» ، «در ميان ابرها» ، « گل هاي گویا» ، «آه ايران عزيز» ، "فارسي زبان ايران" ، «خانه بابا علي» و...... جزء اين فهرست مي باشند
عباس يميني شريف تا آخرين رمق خود براي كودكان نوشت و كار كرد و هيچ اوقاتي را خوش تر از زماني كه براي آنها مي نوشت يا دربارة
آنها سخن ميگفت سراغ نداشت. چند كتاب او جايزه هائي از مراجع ايراني و بين المللي گرفتند اما با ارزشترین جايزه براي او مشاهدة چهره شاد كودكان و شنيدن صداي آنها به وقت خواندن اشعار و داستانهائی بود که برایشان نوشته بود
در نيم قرن اخير ميليونها تن از كودكان ايران شعر و نوشته های يميني شريف را در مدرسه و در خانه خوانده اند، با آنها به خواب رفته اند و آنها را در ضمير خود ثبت كرده اند. برخي از اشعار او آن چنان در ميان دو نسل از كودكان رايج گرديده است كه جزء معدود خاطرات آنها از اشعار كودكان درآمده است. اشعاري مانند
من یار مهربانم دانا و خوش بیانم
گویم سخن فراوان با آنکه بی زبانم
پندت دهم فراوان من یار پند دانم
من دوستی هنرمند با سود و بی زیانم
:اشعاري ديگر از او به سرود كودكان تبديل شده است
ما گل هاي خندانيم فرزندان ايرانيم
ايران پاك خود را مانند جان مي دانيم
ما بايد دانا باشيم هشيار و بينا باشيم
از بهر حفظ ايران بايد توانا باشيم
آباد باشي اي ايران آزاد باشي اي ايران
از ما فرزندان خود دلشاد باشی ای ایران
يميني شريف دربهار ۱۳۶۸ (۱۹۸۹) براي معالجه به امريكا آمد. بزودي بر او معلوم شد كه ديگر معالجه اي براي بيماري او وجود ندارد. او به راحتي و آرامش اين واقعيت را پذيرفت و به كار خود ادامه داد. در اندك اوقاتي كه درد مجالش مي داد برزمين زانو مي زد و برروي لبة تخت خم مي شد و قلم را بركاغذ مي راند. صحنه هاي كار اين مرد بزرگ در آن ساعات آخر زندگی براستي حماسه ای از عشق و مقاومت و مبارزه انسان بود. او به اين ترتيب آخرين كتاب خود را به نام « شهر ناپديدان»، چند روز پيش از عزيمت خود به ايران به پايان رساند اما سرنوشت مجال انتشار آن را به او نداد
كساني كه او را از نزديك مي شناختند از فروتني او به هنگام شهرت، از روحيه قوي او درزماني كه اميدها ازدست رفته بود و از پشتكار او در زماني كه كاركردن براي او سخت شده بود درتعجب بودند. او طبع شوخي داشت كه از ديدگاه عارفانه او به زندگي برمي خاست. وقتي پزشكان خبرهاي نااميـدكننده به اومي دادند او عكس العمل طنـــزآلودی نشان مي داد. پزشك هاي معالج او از روحيه ومقاومت او متعجب بودند
هنگامي كه مرگ خودرا نزديك يافت عزم بازگشت به ايران نمود. او در پاسخ اصرار دوستان به ماندن و استفاده بيشتر از امكانات خارج می گفت: من فرزند آن آب وخاكم ، بايد در كوهپايه هاي البرز ،در خاك ری دفن شوم" و چنين نيز شد"
اوكسي بود كه مهربه ايران رادر لحظه لحظه زندگی، با چشم و گوش و هوش خود در ضمير خويش جاي داده بود و در نوشته ها و اشعارش مهرورزي به ايران را مي آموخت
آه، ايران عزيز
سرزمين زرخيز
،زده بر سينة خود، خاك قشنگت گل سرخ
،گل سرخي كه كه به رويش خندد
،صبح وهنگام غروب
.... قرص خورشيد
نوشته ها و گفته هاي او دربارة سه موضوع بيش نبود، ايران، كودكان و طبيعت. او درباره چيز ديگري ميل به صحبت نداشت و به چيز ديگري نيز چندان گوش نمي سپارد
هرچند او ديگر پيرمردي بود كه درشهر مي زيست واز دنيا بسيار مي دانست، اما دردرون او هميشه يك كودك روستائی ايرانی می زيست، كودكی كه هنوز از خشونت و بي اعتنايی دنياي بزرگسالان رنج مي كشيد، مفتون درختان و پرندگان، كوه و صحرا می شد و در ميان مزارع، در كوچه ها و پس كوچه هاي باغ ها می دويد و بازی می كرد
:او در آخرين دو بيتي كه در روزهاي واپسين زندگي براي حك بر روي سنگ مزار خويش سرود گفت
من نغمه سراي كودكانم شادست ز مهرشان روانم
عباس يميني شريفم گيرد ز كودكان نشانم
يادش گرامی و روانش شاد باد
|